سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
منوی اصلی
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
نویسندگان
امکانات دیگر
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 55
بازدید دیروز : 37
کل بازدید : 372891
تعداد کل یاد داشت ها :
آخرین بازدید : 103/2/11    ساعت : 12:35 ع

تا ابد مدیونیم به شهدا...

در هر قسمت از خاکریز و سنگرها ،تعدادی در خون خود می غلطیدند.شلیک متوالی دشمن

امان نیروها را بریده بود.جولا با اسلحه ی سبک از خود دفاع می کرد.

هنوز گلوله های خمپاره در اطراف خاکریز به زمین می نشست.شمار مجروحین بیش تر شد.

کاری از دستشان ساخته نبود .همان پیرمردی که دیروز با مهربانی از اسرای عراقی

پذیرائی می کرد،اکنون در تب می سوخت و خون از بدنش بیرون می زد.جولا او را در آن

طرف خاکریز دیده بود ،اکنون دیگر خبری از او نداشت .فقط می دید که یکی از تانک های

عراقی به سویش می رفت.خدمه ی تانک غیر از پیرمرد،چهار نفر دیگر را دید که روی زمین

دراز شده اند و قدرت حرکت ندارند؛عراقی نزدیک و نزدیک تر شد،او می دید که آن ها زنده

هستند،اما تانک را به سویشان هدایت کرد و از روی پایشان رد شد.

 

فریاد پیرمرد بود که در دشت رد می کشید.وقتی تانک ها از سمت راست خاکریز رسیدند،

کشتار دسته جمعی شروع شد.رگبار مسلسل ها افراد بی دفاع را قلع و قمع می کرد.

جولا و ساکی تنها مانده بودند.هنوز آخرین گلوله های خود را شلیک می کردند.انگار غروب

خورشید در آن روز تمایلی نداشت از دشت هویزه دل بکند.

تکرار این صحنه ها،جولا را مضطرب کرده بود.فقط تعدادی از نیروهای کریم پور توانستند از

سمت چپ- که هنوز دشمن به آن خاکریز نرسیده بود- خود را نجات دهند،اما سایر

 سنگرها و خاکریزها سقوط کرده بودند.

یک راننده ی تانک ،شنی را به سمت پیکر چند شهید هدایت کرد و از روی آن ها عبور

 کرد.جولا یکه و تنها ماند.زخم پا عذابش می داد.دیگر فشنگی برای شلیک نداشت .

یک افسر عراقی پیاده شد و به سمتش رفت .افسر اسلحه را روی او گرفت ،اما شلیک

نکرد. دو سرباز با طنابی دست و پایش را بستند و او را روی تانک انداختند.جولا از آن بالا

می دید که تانک ها به دنبال نیروهای باقی مانده می روند .راننده به گودال ها که

می رسید ،به عمد از روی آن عبور می کرد تا در صورت مخفی شدن ،نیروها را به

شهادت برساند.کمی که گذشت ساکی را دید که عراقی ها او را دست بسته به داخل

نفربر منتقل می کردند.

 پی نوشت:ان شاء به یاری خدا ادامه خواهد داشت...

ذکر صلواتی هدیه به روح شهید بزرگوار سید حمید میرافضلی و شهدای یگان ویژه ی صابرین

                            التماس دعا







مطلب بعدی : پست ثابت       




+ باسلام و عرض تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایشان ...تغییر نام کاربری بنده از "مدیونم به شهدا"به "اندیشه ی شهدا"...یاعلی ..التماس دعا



+ "مرگ گردنگیر فرزندان آدم است؛ همچون گردنبند بر گردن دختر جوان." این سخنانی بود از امام حسین علیه السلام که "جهاد عماد مغنیه" آن ها را در سالگرد شهادت پدرش حاج عماد مغنیه بیان کرد.



+ * ای شهیـــد * بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست .. آه ، بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست .. مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب دردلم هستی و بین من و تو فاصله هاست ... آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال؛ وقتی قفس پرزدن چلچله هاست... بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست ... باز می پُرسمت از مسئله ی دوری و عشق و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست....



+ آقا سید راه گم کرده ام ؛ مرا یارا و توانی نیست برای بال گشودن تا افقی بی نهایت ، رو به سوی معبود مهربان ... ای بزرگ شده دستانم نیازمند ترحمی از جنس نور تو شده ... به زلالی ات سوگند؛ شستشو ده ناخالصی هایم را ... مرا صعود ده به بینهایت ها... آقا سید دعامون کن ... سالروز شهادتت مبارک ... *شهید سیدمحمود موسوی متولد1360از شهدای یگان صابرین* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ محمد جان ... آسمان میخواهــــــــــــم .. چندیست نامهربانانه کدر شده ام ... مرا به ابدیت رهنمون شو ای بزرگ شده ... * بگذار اوج بگیرم...* سالروز شهادتت مبارک .. *شهید محمد منتظرقائم(ایمان غلام نژاد) متولد1363از شهدای یگان صابرین...تاریخ شهادت1390/06/13* التماس دعا



+ پــرواز ،بدون بال و پر میخواهـــم ... یک گوشه ی چشم ، یک نظر می خواهــم... ایکـــاش بـــــرای تو بمیـــــــرم بی بی "سلام الله علیها" * من یکـــ بدن بدون سر میخواهــــــــم ....*



+ جوانی طعنه زد بر سرفه هایش... " برادر،ترک کن سیگار خود را ". او با خود زیر لب،آرام می گفت: " توتون باگاز خردل فرق دارد." *سلامتی جانبازان شیمیائی صلوات* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ *فاصله ها را بردار ...* یارای ماندنم نیست ... *دلم معجزه میخواهد ای شهید...* یاری ام ده ... شهادتت مبارک ... من را نیز دعاکن ای آسمانی افلاکی ... *شهید صمد امیدپور،متولد 1364از شهدای یگان صابرین،تاریخ شهادت1390/06/13)*



+ *زمینگیر شده ام ای شهیــــــــد ...* دستی بیاور به سویم نیز و ما را از این فساد و تباهی نجاتی ده ... *شهید علی بریهی متولد 1364 روستای میثم تمار ،از شهدای یگان صابرین*



+ *می شود کمی هم مرا دعاکنی ای شهید ....* آسمانی شدنت مبارک محمد جان ( 13 شهریورماه سالروز شهادت شهدای یگان صابرین گرامیباد). *شهید محمد محرابی پناه متولد 1364*